درباره وبلاگ


سلام،خیلی خوش اومدین. پروفایل مدیر این وبلاگ فعال هست (فقط با کلیک روی لوگو) در ضمن شما میتونید منو با اسم: Mohammad Shouryabi در سایت فیسبوک،لایک یا اد کنید.(اونجا فعال تر از اینجا هستم.)


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 25
بازدید کل : 90485
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

کلام
A web page for read intresting passages
جمعه 24 آبان 1398برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

http://s2.p30download.com/users/202/software/os/windows/7/activator/Windows.Loader.v2.2.1_p30download.com.zip



جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

دبیر محترم همواره از ابتدای سال اعلام کرده بود که دانش آموزان حق استفاده از کتاب های پاسخ(گام به گام) را برای حل تمارین ندارند و اگر مشاهده شود که روش حل در دفتر هر کدام از دانش آموزان با کتاب مذکور مشابه بوده،گناهی بس نا بخشودنیست. اما پاسی پیش بنده حقیر در کتاب درسی با مسیله ای مواجه شدم که حل آن بدون مدد خواهی از کتاب و جزوه و البته آن کتاب حل تمارین امکان پذیر نبود و صرفا جهت رفع کنجکاوی روش حل را از ان کتاب اهریمنی جویا شدم و نیز برای پاکسازی این جرم کبیر فردا نیز سوال را در کلاس مطرح کردم تا با روش استاد نیز آشنا شوم. من در این عکس شباهت های این دو روش را نوشتم که گمان میبرم اگر تفاوت ها را برمیشمردم به رقم کمتری می رسیدم.تصویر پایین،تصویر تخته کلاس پس از حل تمرین توسط استاد فرهیخته.(آخه تو که خودت منتشران داری، چرا به ما گیر میدی؟ فک میکنی نمیفهمیم وقتی هی وسط کلاس میری بیرون،میری جوابارو که دیشب نوشتی گذاشتی تو جیبت رو چک میکنی؟؟؟)

 



جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

عکس های قشنگ دلیل بر زیبایی تو نیست...
ساخت دست عکاس است...
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.

 



جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

همه چی واسه مهمونی آخرین سه شنبه سال آمادست،

اما کو دوستی که در بزند و حالی بپرسد؟؟!!



جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

بالاخره به یکی از فانتزی هام رسیدم...در نهایت تو خون محو شدم.

خدا با اون کسی که این بلا رو سر من اورد و اون کسی که سر کوچه ما آشغال میریزه همون طوری رفتار کنه که با نا مادری هنسل و گریتل رفتار کرد...

انشاالله.

 



شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, :: 16:58 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

گاهی اوقات اساتید محترم طی یک عادت ناپسند همیشگی سعی به شناخت دانش آموزانی میکنند که به خوبی قادر اند لای جرز دیوار قرار بگیرند که گاهی در این فرآیند پر خطا ، بنده نیز که کاربرد های دیگری هم دارم را نیز در جمع عزیزان لحاظ میکنند !!

توضیح واضحات:این تصویر تعدادی از دانش آموزان کلاس پیش دانشگاهی است که به علت ننوشتن مشق شب از کلاس اخراج شده اند(تاکید میکنم که همگی از یک کلاس ایم)البته این عدم انجام تکالیف دسته جمعی بدون برنامه ریزی قبلی صورت گرفت که با پدافند غیر عامل دبیر مربوطه مواجه شد و با رمز عملیات (Ejection) رزمندگان از جبهه های درس علیه کنکور عقب رانده شدند و آن زنگ را در راه رویی که بی شباهت به برزخ نبود گزراندند اما با توجه به فرمایش صریح امام:"تحصیل برتر از جهاد است" پایان کار همه ما بهشت برین(دانشگاه صنعتی شریف)(که البته این بهشت از نوع بدون حوری است) رهسپار خواهیم شد ، ان شاءالله.



چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

بر روی نیمکتهایی از جنس گوشت واستخوان

پاهایشان برخاک زانو زده اند...
اینان ساکنان کدام سیاره هستند؟
که بی کلاس در کلاس اند!
وبی توقع می آموزند ♥

 



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

نمیدونم آب قاطی جوهرا کردن ؟؟!! 18تا(2تا قرمز و 16تا آبی) خودکار از اول سال تا حالا ؟ یعنی چی با این نوناشون؟



دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

آزمونم تموم شده بود ولی یک ربعی وقت مونده بود،اومدم چک نویسمو به ضرب قلم دانشم زخمی کنم یاد سگ مورد علاقم افتادم ، بوشویک_همون سگی که همیشه کنار لوک خوش شانس بود_ ولی هر چی فک کردم اصلا نتونستم هارمونیه اجزای بدنشو به یاد بیارم، بیخیالش شدم رفتم سراغ سپید دندان_همون سگ هوسکی معروف_ دیدم فقط همین یادمه که از نژاد هوسکی بوده،بعد یاد داگ _همون سگ با مزه کارتون "بالا" که با یک قلاده دوره گردنش میتونست حرف بزنه_افتادم.حالا من هم چه گیری داده ام به هاپو ؟ (تمام این فعل و انفعالات تو مغزم توی چند ثانیه رخ داد،فک کنم از کاتالیزگر استفاده کردم)



سه شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 17:9 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اولا اینو بگم که تو عکس آخر اون کاپشن دوست عزیز و فرهیخته ام قاسین یاسمیه(ببخشید هواسم(حواسم) نبود، یاسین قاسمی)،گفته بود حتما بگی،نمیگفتم مدیون بودم.تو بقیه عکس ها هم ایشون هنرمند پشت دوربینه و اون فرشته ای هم که کنار ماست یه فرشته از آسمونه که ناظم مدرسه ماست ....::::::آقای اجلالی::::....(فک نکنید دارم کف دستمو صاف میکنم چراکه واااقعا فرشته-ست)

با بقیه دوستان هم در انتهای پست آشنا میشیم،فقط ازونجایی ک من خودم نمیتونم تا آخر پست صبر کنم بگم که اون منم.


 

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 17:8 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

از بچگی میگفتیم این معلما(اوه...اوه...آقا پام از خط قرمز رد شد=>مگه مترو آقا،بگو..)چرا تو خونه صبحونه نمیخورن؟؟؟

فکر کردین نگران پولش بودیم؟؟؟ نه خواهر(حالا در پاره ای از موارد برادر(که اینجا هم یه ایهام خفن نهادم)) من،ما فقط حسودیمون میشد،چون الانم کلاس بقلیا(همونایی که همیشه معلما میگن:اون کلاس از شما ساکت ترن،اون کلاس درساشون بهتره و...) به ما میگن که مگه شما خونه ندارین که میاین اینجا صبحانه میخورین؟اونا که مطمینا نگران پولش نیستن،فقط...(حالا من اشاره نمیکنم که معلما و ناظم و مد...(قضیه خط قرمز و اینا..) این بحث هارو مطرح میکنن،ببخشید انگار من یه "نون" ناقابل وسط "مطرح میکنن" جا انداختم،راستش با پنیر خوردمش)

حالا تغییر منطقه بحث:

1:اونی که رو به روی منه و چهره نازش(من گی نیستما!!!) تو این تصویر معلوم نیست آقا مصطفا که منبع سریال های انیمیشن از خطه سر سبز شرق آسایا.

2:اونی که رو به روی منه و نزدیک به دوربین آقا علیرضا.

3:اونی که روبه روی منه تکیه داده به دیوار آقا محمد احمدی(که معلم ادبیاتمون عاشق لبخنداشه(مطمین نیستم ایشون نباشن) به طوری که زنگ های ادبیات محمد رو مجبور میکنه تا میز اول بشینه و مدام شوخی میکنه تا فرزند قهقهه بزنه)

4:اونی که منو بغل کرده(مخلصیم!!) همونی که داره میترکه(بوممم...) آقا بهنام.

5:انیم که منه منم.



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:35 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اینجا یه کار گرافیتی که سرآمد همه سبک های ناشیه(البته به جز کوبیسم)از چهره یه شخصیت معروف که اونم سرآمد همه شخصیت هاست گذاشتم که البته چقدرم آشناست؟!!!!؟

کیه؟..!!! ا....خودمم که...آها آره،خودمم.فقط ببینید زخم پیشونیمو چقدر طبیعی در آوردم،کسی ندونه فک میکنه رنگ دیوار ریخته...آخه بگو کدوم دیوار انقدر وضعیتش داغونه؟؟؟....والا با این نوناشون.

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:30 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

تصویر سمت راست که لازم نیست معرفی کنم همه میشناسن(نگم میمیرم:منم) سمت چپی هم کوین گارنت،اگه اون بازیکن تیمه،منم طرفداره تیمم.تازه یه پز دیگه:رو لباس من "آرم"(ببخشید،بنا به سخن پارسی را پاس بداریم انگلیسی را زاپاس شما سمبل بخونیدش که البته اونم از "سیمپل" میاد) حالا یه چسی:ببین من چه شیوی کردم!!(این یکی رو میخواستم پاس بدم،ببخشید پاس بدارم،باید میگفتم ریش تراشون،خ ضایع بود،همون پاس دادم)

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:30 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اجازه بدین تو این پست شما رو با چند تا از دوستای خوبم آشنا کنم،پاتوقشون آمفی تیاتر پارک حافظ که هرز گاهی منم بهشون میپیوندم،آدم وقتی باهاشونه از مشکلاتشو فراموش میکنه،اصلا تو یه عالمه دیگن...اصلا یه وضعی...

از سمت منفی بردار ایکس ها به سمت مثبت بردار(یعنی از راست به چپ بنده(که میشه از چپ به راست شما...))معرفی میکنم...

 

1_خشایار(خدای موسیقی غرب مخصوصا دهه 70،هرکی رو بگین میشناسه،هر آلبومی از هر خواننده ای از هر سبکی(جاز،رپ،هیپ هاپ و..) ازش بخواین واستون میاره)

2_حسام(عاشق پیج رحیم خالقی تو فیس بوک)

3_

4_بهنام

5_رضا(اینم یکی از آهنگ سازای خوب اندیشه اگه کاری خواستین بگین تا بهش معرفیتون کنم(البته شما که همه چی تمومین...))

6_بازیکن تیم ملی بسکتبال،بهترین گرافیست ایران،قهرمان شیرجه کشور،دانشجوی برق دانشگاه صنعتی شریف و... که البته ایشون الان پشت دوربینه،توعکس نیست،سمت راست راستیه هم که منم

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

آره...منم موافقم...خب که چی؟؟؟

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

این عکس اصل پایستگیه امپراطور مایکل جردن رو نشون میده که عکس سمت راسته بنده،یعنی سمت چپ عکسی که شما میبینید آقای کریستوفر والاس(ازونجایی که حوصله نداشتم توضیح بدم چه شخصیت بزرگیه فیلمشو ساختم برید ببینید _نوتوریوس_فقط همینو بدونید یک رپر آمریکایی بود که میخواست اتحاد رو بین ساحل غربی و شرقی آمریکا برقرار کنه اما براش پاپوش درست کردن و کردن و کشتنش



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

هارمونیه رنگ آبی و قرمزو دریاب،حتی اون کتابی هم که پشتم قایم کردم آبیه!!!

حالا اینقدر دقت نکنید، دقت دقت میدهدا!!!

(درست بخون:دقت تو را دق میدهد،به این میگن کلیماتور،مثل این:تا حرف از صداقت شد، صدا قطع شد.)

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اولا برای دوستان و طرفدارانی(اوهو...) که نمییدونن ، توضیح واضحات بدم ، ازونجایی که در منزل معمولا آب بنده با همشیره در یک جوب که چه عرض کنم؟ در یک کانال اصلی هم قابل جاری شدن نیست به علت تفاوت چشم گیر دنسیتی( یا همان چگالی خودشان) مانند آب و روغن روی یکدیگر قرار میگیرند و علاوه بر آن همشیره نیز گاه و بیگاه منتظر بهانه ایست تا تمام قوره های تاکستان را آب بگیرد،بنده تصمیم گرفتم تا امسال را جهت مطالعه آن دروس "شریف"(تلمیح و ایهام و تشبیه و همه چیزو تو این کلمه آوردم،فک کنم امسال نوبل ادبیاتو بگیرم) در چاردیواری اختیاری"انباری" اقامت گزینم که پس از مکاتبه با نماینده سفارت(پدر که در این جور مواقع از نامادری هنتل و گرتل هم نا مهربان تر میشه)موفق به اخذ اقامت شدم.

خب این عکس جشن تولد امساله که چون ترجیح میدیم بدون هیچ اتلاف وقتی عمل کنیم مراسم رو دور از هر گونه "تجملات" برگزار کردیم تا مشمول آن مصراع معروف که یادآور خاطرات بسیاریست قرار نگیریم: مستحب مستی به ره دید و گریبانش گرفت...گفتم ای دوست،این پاچه ی شلوار نیست!!!

 



پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 16:20 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اینم من و بابای خوششش تیپم (قبونش رفتما...) والبته کتونی ( یادش گرامی ) که همون جا تو کوه جون داد بیچاره.

 



جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 17:29 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اجازه بدین تک تک در مورد عکس های این پست توضیح بدم.


این عکس و صرفا جهت اون دوستی گذاشتم  که تو مهد میزش جلوی در کلاس بود و من هی شلوغ میکردم تا مجبورم کنن دمه در کلاس به ایستم تا با هم صحبت کنیم.بعد از 15سال اسمش یادم رفته بود اما وقتی دو باره برگشتم به اون مهد و از فاطی جون(مدیر مهد) خواهش کردم که لیست(ببخشید باید فارسی بگم:منو) اسامی(نام ها)بچه های اون سال رو از بایگانی نشونم بده اسمش یادم اومد،اونا شماره خونه و آدرس خونشونو داشتن اما از اونجا رفته بودن.این عکس گذاشتم تا اگه یه روزی اسم منو قبل از فیس تو گوگل سرچ کرد بدونه که من هنوزم بیادشم،من حتی خواستم شمارمو به مهد بدم ولی عمرا اگه اون دختره ازین عرضه ها داشته باشه پیگیر بشه، ولی اگه یه روزی داشتی اینو میخوندی باید بهت بگم:
گرچه رفتی زدلم،حسرت روی تو نرفت
در این خانه به امید تو باز است هنوز
("امید"رو باید با تشدید بخونی تا وزن شعر حفظ بشه
اصلا میدونی وزن چیه؟راستی میدونی که در جایی باز باشه خیلیا میان و میرن،اینو گفتم  بعدا نگی نگفتیا...)


من از همون بچگی آمادگی خودمو به خانواده نشون میدادم ولی به جز بابا بزرگم کسی حرفمو نمیفهمید...و حالا برعکس شده،خانواده گیر داده و من اصلا نمیفهمم چی میگن.


عاغا توکه نمیتونی بده یه بکن،آخ ببخشید،منظورم کننده بود.بلد نیستی کروات ببندی بده بابام.(محض اطلاع بگم این کروات نهایتا با قیچی از دور گردن من باز شد)


یادش بخیر!!!الان دیگه کاشیه 15*30 یا همون 10*20 خودمون دیگه تو مصالح فروشیا هم پیدا نمیشه.


جون مامانت شلوارو نیگا...


چه حوصله ای داشتم؟؟؟!!!! فک کن بعد از خاموش کردن سیستم(سامانه) مجبور باشی کاور(پوووشش) بکشی...(البته گاهی هم حوصله نداشتم،اونوقتا حتی کاورو جمع هم نمیکردم )

بدون شرح...



جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 17:22 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

دوستان استاد محبی اصلا آدم قد کوتاهی نیستنا!!! وخب  ترجیح میدم اینجا با اون دوست فرهیختمون شوخی نکنم(یکم قاطیه)اینو گفتم فک نکنی ازت میترسم.



پیرو فرمایش امام:کلاسی که    تری دی    نداشته باشد کلاس نیست.



این عکس قرار بود یه عکس تکی از منو آدم برفی باشه،بعد از چند تا عکس با ژست های مختلف دیگه کاری نمونده بود(واقعا کاری نمونده بود!)  جز اینکه تکیه بدم بهش یه دفه متوجه شدیم داره میوفته که نیما از اون طرف پرید و نیرویی که من در خلاف جهت محور ایکس ها داشتم به ادم برفی وارد میکردم رو خنثی کرد و عکس من شد یه عکس تکی از من و آدم برفی و نیما و ساعتش.



جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اون چیزی که رو کیبورد نوشته مهم نیست،خواستم بگم وسط دکمه اسپیس کیبوردم چراغ داره.

 

 



جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 17:5 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

ناموسا فتوشاپ هم نیست ..هرکی تیم باور ندارە بهش Team viewer بدم خودش چک کنه .

سیستم رو تا آخرین حد ممکن بهینه کردم و سرویسهای بلا استفادە را غیر فعال کردم (مانند print spoller و ..) و از اجرای خودکار برنامه‌ها جلوگیری کردم ، رجیستری را تمیز کردم ، هارد رو دفرگ کردم ، عملیات زمان بندی شده ویندوز و به روزرسانی ها رو غیرفعال و دستی کردم ، ready boost رو انجام دادم ، بوسیله DriverPack Solution v12.3 همه درایورها رو به روزرسانی کردم ، سرویسهای اشتراک گذاری رو غیر فعال کردم و startup رو خالی کردم و سیستم گزارش عملکرد ویندوز رو غیر فعال کردم و حافظه مجازی رو بالا بردم ، و ... ، کنار اون هم سخت افزار خیلی مناسبی دارم که نتیجه شده این و هیچ دوز و کلکی در کار نیست ... به خدا ...



چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, :: 16:53 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi
جدیدا از طریق یکی از دوستای خوبم(آقای ایمان زندی:عضو تیم ملی اسکیت سرعت و ماراتون)با یک سبک جدید از نقاشی آشنا شدم.در واقع این سبک،طراحی یک طرحه که قراره روی دیوار کشیده بشه:گرافیت (Grafitti) .من فعلا دارم روی کاغذ تمرین میکنم و اینجا هم چند تا از کارامو گذاشتم(لطفا نظر بدین).در انتها هم 1کی از کارای دوستمو گذاشتم که البته تخصص ایشون روی دیواره.(لطفا کمی صبر کنید تا عکسها کاملا لود بشه.)
 
 
  
ببخشید این چهار تا گرافیت نیست.(اینارو همیجوری کشیدم)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
چهار تا تصویر بالا کارای خودم بودن،تصویر زیر هم کار دوستمه...

 



چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, :: 16:50 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

 

بعد از کم آبی و بارش های کم سال های گذشته،به نظر میومد امسال حتی توی زمستون به جز بارش بارون چیزی نبینیم.اما زمستان زودرس امسال(نه تنها در ایران) همه رو متعجب کرد و خدا رو شاکریم و دعا میکنیم تا آخر سال این وفور نعمت،ادامه پیدا کنه.
صبح روز بعد از بارش برف،رفتیم بالا پشت بوم و اندازه گرفتم: برف روی سقف بود.اینم عکسش.(نظرتون رو درباره بارش امسال یا این پست بدین.)

(من پشت دوربین هستما!!!ایشون پدرمه.)



بازم سلام...

تا حالا تقریبا از تمام چیزایبی که تو زندگی دوست دارم و باحاشون حال میکنم(بسکتبال،فیزیک،موسیقی سنتی و...) مطلب پست کردم.اما فکر کنم جای اسکیت خالیه.تو این پست نمیخوام از اسکیت حرفی بزنم فقط از بچه های اندیشه میخوام اینو بخونن،انشاا... تو یک زمان مناسب تر بیشتر به این مقوله میپردازیم.

من خودم تا حالا نمیدونستم تو اندیشه جایی هست که میشه به طور حرفه ای زیر نظر یک مربی سرشناس و معتبر اسکیت تمرین کرد و امسال هم که فهمیدم،متاسفانه نزدیک کنکور هستم و وقتم با کلاس و آزمون و درس و مدرسه پر شده،اما خواستم این مطلب رو پست کنم تا بچه هایی که وقتشون خالیه استفاده کنن.

آکادمی اسکیت شاهین،واقع در ضلع غربی مجتمع ورزشی حجاب فاز3 کلاس های آموزش اسکیت رو برای خانم ها و آقایان در رده های سنی مختلف برگزار میکنه و گروه مربیان این پیست به سرپرستی آقای شاهین درفشیان که سرمربی تیم ملی اسکیت رو در کارنامه خودش داره به طور تخصصی روی تمرینات ماده های سرعت و استقامت متمرکز شدند.

و حالا خبر داغ داغ برای بچه هایی که تو پارک و خیابون پا میزنن و علاقه ای به تمرین تو پیست سرعت یا استقامت ندارن و دنبال حرکات هیجان انگیز این تفریح مهیج هستند.

آکادمی اسکیت شاهین از تابستان امسال کلاس های هاکی اسکیت،فری استایل و اگرسیو رو برگزار کرده و قصد داره طی سال جاری یا نهایتا سال آینده تیم اندیشه رو به لیگ ها و فستیوال ها معرفی کنه.من یکی که اگه وقتشو داشتم،دریغ نمیکردم چون الان هر وقت از کنار پیست رد میشم،با حسرت به پیست نگاه میکنم و میگم:ای کاش 1سال زود تر با بروبچه های پیست آشنا میشدم.و 2سال دیگه هم بعد از کنکور دیگه از ما میگذره که بخوایم تازه اسکیت تمرین کنیم.پس،از این به بعد هر اسکیت سواری رو ببینم،با خودم میگم:"حیف که نشد."(اما فک نکنم هرگز پشیمون بشم که تو این 2سال بیخیال تفریحاتم شدم و فقط 2سال درس خوندم.)

 



پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 13:7 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

خوب دوستای من همه میدونن آهنگ گوش کردن یکی از اون چیزاست که سلیقه من با همه متفاوته...

مثلا همه،همه جور آهنگ گوش میدن و از بعضیاش خوششون میاد،ولی من فق یه جور آهنگ گوش میدم و با بقیه هم کاری ندارم.

یا مثلا بچه های هم سن من رپ،پاپ،راک یا... گوش میدن ولی من به جز سنتی،هیچی.

من فقط آهنگ های سالار عقیلی رو گوش میکنم و با بقیه هم کاری ندارم،عاشقشم،وقتی میخونه از خود بی خود میشم،

نمیدونم چرا؟(نظر بدین،شاید شما بدونید چرا)

حالا هم به افتخارش یه معرفی مختصر پست میکنم. 

  

سالار عقیلی خوانندهٔ جوان موسیقی سنتی ایرانی و دانش‌آموختهٔ هنرستان موسیقی سوره و نیز دارای مدرک کارشناسی در رشتهٔ بازیگری تئاتر است. وی همسر حریر شریعت زاده نوازنده پیانو و دف است.

او خوانندهٔ ثابت ارکستر موسیقی ملی ایران است و سابقهٔ کار با گروه دستان، گروه رازونیاز و ارشد تهماسبی را دارد.

 

زندگی‌نامه

عقیلی از ۸ سالگی فراگیری موسیقی را با نوازندگی سازهای مختلف آغاز کرد. او به هنرستان موسیقی رفت و از همان‌جا تصمیم به یادگیری آواز گرفت. او در طی بیش از ۵ سال نزد صدیق تعریف به فراگیری آواز پرداخت. هم‌اکنون عقیلی افزون بر اجرا و ضبط آثار موسیقی به تدریس موسیقی در آموزشگاه خود و در هنرستان موسیقی مشغول است.

او همچنین گروه رازونیاز را تشکیل داد. که اعضاء این گروه عبارتند از : سالار عقیلی : آواز، حریر شریعت زاده : دف، حامد فکوری : تار، مهدی باقری : کمانچه، آرش فرهنگفر : تنبک و شهرام غلامی : عود . او به همراه این گروه کنسرتهای بسیاری در داخل و خارج از کشور اجرا کرده‌است . 

آثار

 

 



چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب:, :: 8:46 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

اسم شما به زبان ژاپنی چی میشه؟
اول اسمتو به انگلیسی بنویس بعد حروف رو کنار هم بذار،

A-ka / B-tu / C-mi / D-te / E-ku / F-lu / G-ji / H-ri / I-ki / J-zu / K-me / L-ta / M-rin / N-to / O-mo / P-no / Q-ke / R-shi / S-ari / T-so / U-do / V-ru / W-mei / X-na / Y-fu / Z-zi

مثل این:  Azin:  ka-zi-ki-to

کا-زی-کی-تو

خب شما هم نظر بده اسمتو بگو

 



دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

من وقتي در باب گذشته‌ي ايران تأمل مي‌كنم از اين كه ايراني‌ها دنيا را به نام
دين يا به نام آزادي به آتش و خون نكشيده‌اند، از اين كه مردم سرزمين‌هاي فتح شده را قتل عام نكرده‌اند و دشمنان خود را گروه گروه به اسارت نبرده‌اند، ازاين كه در روزگار قديم يوناني‌هاي مطرود را پناه داده‌اند؛ ارامنه را در داخل خانه‌ي خويش پذيرفته‌اند؛ جهودان و پيغمبرانشان را از اسارت بابل نجات داده‌اند؛‌ ازين كه در قرن‌هاي گذشته جنگ صليبي بر ضد دنيا راه نينداخته‌اند و محكمه‌ي تفتيش عقايد درست نكرده‌اند؛ ازين كه ماجراي سن بارتلمي نداشته‌اند و با گيوتين سرهاي مخالفان را درو نكرده‌اند؛ ازين كه جنگ گلادياتورها و بازي‌هاي خونين با گاو خشم‌آگين را وسيله‌ي تفريح نشمرده‌اند؛ ازين كه سرخ‌پوست‌ها را ريشه‌كن نكرده‌اند و بوئرها را به نابودي نكشانيده‌اند؛ ازين كه براي آزار مخالفان ماشين‌هاي شيطاني شكنجه اختراع نكرده‌اند و اگر هم بعضي عقوبت‌هاي هولناك در بين مجازات‌هاي عهد ساسانيان بوده است آن را همواره به چشم يك پديده‌ي اهريمني نگريسته‌‌اند و ازين كه روي هم رفته ايراني‌ها به اندازه‌ي ساير اقوام كهنسال دنيا نقطه‌ي ضعف اخلاقي نشان نداده‌اند احساس آرامش و غرور مي‌كنم**. *



برگزيده اي ازمتن  "ايرانــــي كيست ؟ چگــــونــه مي توان ايرانــــي بود؟"

نوشته استاد دكتر عبد الحسين زرين كوب* ** *



دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:52 ::  نويسنده : Mohammad Shouryabi

مهارت سلام و احوال پرسی

1:سلام کردن از کوچکتر است.(افراد کوچکتر منتظر سلام افراد بزرگتر نباشند)

2:شایسته است وقتی سواره هستید شما بر پیاده سلام کنید.

3:شایسسته است وقتی بر جمعی وارد میشوید،شما برای سلام کردن پیش قدم شوید.

4:وقتی در کنار جمع ایستاده اید،با صدای بلند با کسی که دور از شما قرار دارد،احوال پرسی نکنید.میتوانید با حرکاتی چون دست بالا بردن یا سر تکان دادن(بدون فریاد زدن) احوال پرسی کنید.

5:وقتی دوست شما از رو به رو می آید،لازم نیست احوال پرسی خود را از دور شروع کنید.

6:کلمات احوال پرسی باید محترمانه و با فعل جمع به کار روند.

7:بهتر است هنگام احوال پرسی لبخند به لب داشته باشید.

8:با آرامش و کلمات شمرده،احوال پرسی کنید.

9:مؤدبانه تر آن است که احوال پرسی شما،باعث حواس پرتی یا ایجاد زحمت برای دیگران نشود.

10:اگر دیگران در جمع به احترام در قابل شخصی بر خاستند،شما هم برخیزید هر چند که وی را نشناسید.

11:اگر به احترام در مقابل کسی بر خاستید(هنگام ورود یا خروج) صبر کنید آن فر بنشیند،یا خارج شود سپس بنشینید.

12:اگر کسی به احترام در مقابل شما بر خاست،حتما وی را به نشستن و راحت بودن دعوت کنید.(نه اینکه حرکت محترمانه وی را فراموش کنید و به دنبال کار دیگری بروید یا با دیگران احوال پرسی کنید.)

13:هنگامی که برای رسیدن به مقصد باید از چندین در بگذرید،لازم نیست پشت تمام در ها بایستید و به دوستان تعارف کنید.(یک بار تعارف پشت در اول کافی است)

14:اگر بزرگتری وارد جمع شد،به احترام برخیزید،هر چند لحظاتی قبل با وی در محلی دیگر احوال پرسی کرده باشید.

15:هنگام احوال پرسی چیزی نخورید.

16:وقتی کسی عجله دارد،بهتر است به وی دست ندهید و احوال پرسی را طولانی نکنید.

 

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد